سوگل خلیق: سریال «شکارگاه» دشواری هم داشت اما نتیجه ارزشمند بود فصل دوم سریال «دکل» از شبکه چهار پخش خواهد شد «قرار» با حال و هوای حرم مطهر رضوی روی آنتن شبکه تهران می‌رود فراخوان اولین رویداد نمایشنامه‌نویسی «قلم» منتشر شد علی دهکردی: دوران سختی را پشت سر گذاشتیم + عکس «کبوتر امید» از گرشا رضایی منتشر شد کافه شهر | مونولوگی از عشق و قند و خاطره ۱۵  فرهنگ سرای مشهد میزبان اکران فیلم و پویانمایی شده‌اند انتشار فهرست ۱۰۰ فیلم برتر دهه ۱۹۷۰ میلادی سینما با یک فیلم ایرانی ماجرای لغو اجرا‌های نمایش خانه به دوش در مشهد نتفلیکس فیلم هیجان‌انگیز «فرانکنشتاین» را اکران می‌کند طراح لوگوی «۰۰۷» جیمز باند درگذشت رمان «دیوید کاپرفیلد» ترجمه مسعود رجب‌نیا به چاپ سیزدهم رسید آغاز فیلمبرداری فیلم جدید جوئل کوئن در اسکاتلند پخش دوبله فارسی «جاده یخی انتقام» در شبکه نمایش خانگی قاتل «متیو پری» در دادگاه مجرم شناخته شد دوبله فیلم ترسناک «آلوده» برای پخش از تلویزیون مستند «آقای نخست‌وزیر» روی آنتن + زمان پخش
سرخط خبرها

یار یکدانه من ...

  • کد خبر: ۱۴۶۲۳۳
  • ۲۹ دی ۱۴۰۱ - ۱۵:۳۷
یار یکدانه من ...
نقره خانم چه بر سر عشق و همزیستی و دل شریکی می‌آید که بعد سنواتی مرد نوعی و زن نوعی یخ می‌کند، دل به زندگی نمی‌دهد و بر تنور محبت هیزمی نمی‌اندازد.
حامد عسکری
نویسنده حامد عسکری

امروز شهین خانم زوجه  میرزا محمودخان دق الباب کردند، به همایون فرمودیم وارد شود، اذن شرفیابی دادیم، کلی کبری صغری و شهرام بهرام چید من بعد ذلک عارض شدند میزمحمودخان گویا پنهانی تجدید فراش کرده و زوجه‌ای دیگر اختیار فرموده اند، فوق النهایه ملول گشته بعد رفتن شهین خانم بر احوالات این زن نجیبه شریفه گریستیم... می‌گویم نقره خانم چه بر سر عشق و همزیستی و دل شریکی می‌آید که بعد سنواتی مرد نوعی و زن نوعی یخ می‌کند، دل به زندگی نمی‌دهد و بر تنور محبت هیزمی نمی‌اندازد...

حرف‌های شهین خانم را شنیدیم... البت یقین نداشت، می‌گفت گمان می‌بریم... گفتیم بعض گمان گناه است از کجا می‌گویید؟ عارض شدند طبیب دندان رفته روکش نو گذاشته، عطر و ا دکلانی شده، زود می‌رود دیر می‌آید... پریروز هم صادق شاگردش راپورت آورده پشت تلیفون عزیزم عزیزم می‌بسته به خیک یکی آن طرف خط ... پرسیدیم دل به زندگی نمی‌دهد؟

محبت نمی‌کند؟ خرجی نمی‌دهد؟ عارض شدند نه همه چیز مقبول است... من یقین دارم ریگی به کفش دارد... شهین خانم که مرخص شدند به همایون گفتیم ماسماسک میرزامحمودخان را بگیرد وصل کند، صحبت کرده به حضور طلبیدیم، رسیدند. من بعد چای دوم طرح موضوع کردیم، قند به حلقش پرید از خنده، عرض کردند ما مدتی سیگار می‌کشیدیم، چندبار شهین جان فرمودند ترک کن گفتیم چشم یک ماه گذشت تا ترک کردیم من بعد ذلک دیدیم دندان هایمان داغان شده رفتیم دندان نو انداختیم و ترگل ور گل کنیم که خوشش بیاید...

ریش خاراندیم که‌ای دل غافل، این طفلی برای چفت و بست دادن به زندگی اش این گونه به آب و آتش زده و طفلی زنش برداشت دیگر کرده... میرزا محمود خان را مرخص کرده به همایون فرمودیم تو گمان می‌کنی چرا این گونه شده؛ فدوی عارض شدند: حرف نزدن تصدق حرف نزدن... از بس توی این ماسماسک هاییم کم گپ می‌زنیم... کم حرف زدن فتنه در قبا پنهان دارد...

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->